اولین عشق هیون


عشق فقط دابل اس

خدایااسمانت متری چندزمینت دیگربوی زندگی نمی دهد

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

 

اولین باری که اون دختر رو میبینه زمانی بود که همراه دوستاش به رستوران سونده گوک میره و زمانی که هیون جونگ به طور اتفاقی روشو برمیگردونه،اون دختر رو میبینه که پشت سرش به همراه دوستاش نشسته،خودشو کشیده تا به لیوان برسه و همین حرکت هیون رو جذب میکنه... و زمانی که بالاخره چشم تو چشم میشن هیون دیگه نمیتونه به اون دختر فکر نکنه.
 
از همون زمان هیون جونگ به طرز عجیبی جذب اون دختر میشه و به مدت دوسال و نیم هرروز به اون رستوران میرفته تا فقط بتونه یه نظر اون دختر رو ببینه و در طول این همه مدت اون دختر فقط دو یا سه بار به اونجا رفته

در این مدت چون دوستای هیون از خوردن سونده گوک خسته شده بودن واسه همین هیون جونگ موقع رفتن به رستوران دوستاش رو عوض میکرد
 

در تمام مدت هیون جونگ پشت میز مینشست،و درحالیکه غذا میخورد به این فکر میکرد که ایا اون دختر امروز میاد یانه ... و موقع تعطیلی رستوران به مادربزرگی که مسئول رستوران بود کمک میکرد.

اون دوسه باری که تونست ببیندش واقعا احساس خوشحالی میکرد،اما باز هم حرفی نزد و فقط از دور نگاهش کرد
 


اما بالاخره اون رستوران بسته شد و روز آخر هیون جونگ تادیروقت موندو به پیرزن صاحب مغازه تو جمع کردن وسایل کمک میکرد و هیون دیگه نتونست از طریق رستوران اون دخترو ببینه.
اما در نهایت تونست بفهمه که اون چه مدرسه ای میره،چه ساعتی کارش تموم میشه... یه روز بارونی هم هیون از راه دور منتظر می ایسته و چتری رو به یه پسربچه میده،وقتی اون دختر از مدرسه خارج میشه،پسر بچه چتر رو به دختره میده اما اسمی از هیون نمیبره.

وقتی که هیون جونگ سال سوم دبیرستان میرسه ، به همراه دوست دیگش که اون سه سال تمام عاشق اون دختر بود...قبل از اینکه به سال چهارم برن یعنی روز 31 دسامبر بعد ازساعت 12 شب (باورتون میشه بعد 8 سال اینقدر خوب به یاد داشته؟) هردو به این نتیجه میرسن که نمیشه اینطوری ادامه داد و باید بالاخره به اون دختر بگن و مهم نیست اون دختر کی رو قبول کنه در هرصورت باید بهم تبریک بگن چون اونا باهم دوست هستن. اول دوست هیون جونگ اعتراف کرد ولی اون دختر قبولش نکرد
و بعد از اون هیون جونگ اعتراف کرد و خوشبختانه اون دختر پذیرفتش....زمانی که هیون این حرف رو زد همچین نیشش باز شد و صورتش برق زد که انگار همین الان قراره باهاش عروسی کنه.

هیون تصمیم گرفته بود که دوست ها و اطرافیان اون دختر رو بشناسه و از طریق هوم پیج اون دختراطلاعات شخصی و حتی روز تولدش رو هم میفهمه
 

اما اینکه چطور اعتراف میکنه خب هیون جونگ از کالکت کال(وقتی زنگ میزنی کسی که گوشی رو برمیداره باید پول رو پرداخت کنه) با اون دختر تماس میگیره،احساسش رو میگه و میگه که اگه باهاش دوست نشه این سال بدترین سال زندگیش خواهد بود
 
و به نظرمیرسید دختره از قبل میدونه
 
وقتی هیون جونگ احساساتش رو به اون دختر میگه اون اول میپرسه:شما؟شما کی هستین؟
 
اولش دختره خجالت میکشیده و بااینکه میدونسته میخواسته هیون رو امتحان کنه و بعد میگه:خودم میدونم
 
هیون هم گفت:بریم یه فیلم ببینیم؟
 
و دختره هم قبول میکنه وباهم به سینما میرن
 
در طول این مدت هیون جونگ نمیتونسته کار خاصی انجام بده اما روزایی که دختره میگفت که ناهار نخورده،هیون جونگ خودش غذا درست میکرد وشخصا میبرد دم کلاس دختره و بهش میداد. حتی با وحود اینکه اون یه مدرسه کاملا دخترونه بود
 
البته بلافاصله بعد از اون رابطشون رو شروع نکردن و تا مدتی بیشتر سعی در آشنایی باهم داشتن
اولین *****ش هم با همون دختر بوده

اما دوستیشون فقط تا زمان اولین آلبوم دبل اس ادامه پیدا میکنه و بعد از شروع به کار خوانندگی هیون بیشتر و بیشتر از هم فاصله میگیرنخدایاااااااااااااااااااااااااااااااشکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
 

هیون جونگ هیچ وقت درمورد دلیل اصلی جداییش نگفت... گفت ما بجایی رسیده بودیم که بالاخره باید از هم جدا میشدیم و گاهی اوقات بااینکه دونفر همدیگه رو دوست دارن ولی باید رابطشون رو تموم کنن
 

البته یکی از دلایل جدایی بخاطر فامیل های مشترکشون بود(توی کره با فامیل مشترک نمیشه ازدواج کرد)خداروشکر
 

هیون جونگ خودش اعتقاد داره که اون زمان یه عشق واقعی داشته... و به نظر من هم واقعا عشقش واقعی بود... مهم نیست چقدر بگذره...هنوز وقتی از اون دختر حرف میزنه میشه ناراحتی رو تو چهرش دید...هرچند براش یه عادت شده و دیگه بهش فکر نمیکنه ولی هنوزم اون دختر رو دوست داره
چه زمان coward که وقتی ازش پرسیدن میشد دید که حرف زدن و به یادآوردن در اون باره براش سخته و چه زمان break down که هنوز هم ذره ذره جزییات رو بخاطر داشت...

هیون جونگ وقتی اولین جداییش رو تجریبه کرد فهمید که بین عشق و کار ، عشق رو انتخاب میکنه چون بدون کار میتونه زندگی کنه اما بدون عشق قادر به ادامه دادن نیست اخ الهیییییییییی
و زمان پسران فراتر از گل هم گفت که بین عشق و دوستی، عشق رو انتخاب میکنه، مهم نیست اون فرد دوستشه، تمام تلاشش رو میکنه که عشق اون دختر رو ماله خودش کنه... عاشقتم هیون جونگ

اما نکته خنده دار درمورد *****ش اینکه هیون جونگ از کلمات محبت آمیز استفاده نمیکرده.... وقتی میخواسته صداش کنه خیلی راحت میگفته ... هی
 
 
 
                                             
من خوبم   
 
هیونننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن  چه قدتودل نازکی عسیسم                                            


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌هآ: <-TagName->
♥ شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, ♥ 16:34 بـ ه قـلمـ ساراکریمی ♥



طراح : صـ♥ـدفــ